زندگینامۀ ابوالحسن عمیدی نوری
*زندگینامۀ مرحوم ابوالحسن عمیدی نوری- برگرفته از پیشگفتار کتاب جرم و مجازات، به کوشش محمدعلی جهانی پور
مرحوم ابوالحسن عمیدی نوری در سال 1284 خورشیدی به دنیا آمد.[1] در سالهایی که هنوز دانشگاه تهران تأسیس نشده بود و دانشکدۀ حقوق، به نام «مدرسۀ حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی» شناخته میشد، مـوفق به اخذ لیسانس حقوق شد(1306). یک سـال پس از فارغ التحصیلی، در وزارت عدلیه استخدام و به عنوان دادیار دادسرای تهران، مشغول به کار گردید. عمیدی نوری، در تاریخ معاصر ایران، بیشتر به عنوان یک «روزنامه نگار» شناخته میشود تا یک حقوقدان. ایشان از دوران تحصیل در مدرسۀ حقوق، برای نشریات مختلف، مقالاتی مینوشت و به چاپ هم میرسید.
علاقۀ وی به روزنامه نگاری و همچنین مخالفت او با «مجازات» به عنوان پـاسخی به جـرم -همانگونه که از فحوای کلام وی در این کتاب برمی آید- باعث شد روحیۀ کار در مسند قضاوت را نداشته باشد. دلیل دیگری که میتواند مزید بر علت باشد، مخالفت عمیدی نوری با «علی اکبر داور» وزیر عدلیه بود در تفسیر اصل 82 قانون اساسی مشروطه مبنی بر اعطای اختیار تغییر و تبدیلِ قضات به وزیر عدلیه که مخالفت آن با این اصل، جنجال زیادی برپا کرد و منجر به استعفای عدهای از قضات شد.[2] به همین دلیل، تنها «7 ماه» پس از استخدام، با وزارت عدلیه خداحافظی کرد[3] اما با جامۀ «وکالت» به آنجا بازگشت.
از فعالیتهای روزنامه نگاری عمیدی نوری مابین سالهای 1308 تا 1320 (سقوط رضاشاه) اطلاع دقیقی در دست نیست اما احتمالاً با توجه به فضای بستۀ این دوران، میتوان گفت ایشان حداقل فعالیتِ جدیِ مطبوعاتی نداشته و تنها به کار وکالت دادگستری مشغول بودند.
بعد از شهریورماه 1320 و باز شدن فضای سیاسی ایران، روزنامۀ «داد» را تحت مدیریت خود منتشر نمود. داد، عصرها منتشر میشد. اولین شمارۀ آن در بعدازظهر پائیزیِ 20 مهر 1321 چاپ و منتشر شد و تا سال 1340 نیز ادامه یافت اما در طول این سالها چند بار نیز توقیف گردید. مرحوم عمیدی نوری، قلم بسیار روان و البته تند و تیزی داشت. قبل از تأسیس روزنامۀ داد، در روزنامه های «ستارۀ ایران» و «مهر ایران» مقاله های مؤثّری «دربارۀ اوضاع گذشته و موضوعات سیاسی نوشت به طوری که مورد تعقیب قضایی قرار گرفت ولی پس از شش ماه محاکمه، قرار منع تعقیب برایش صادر شد».[4] همزمان با روزنامه نگاری، در حرفۀ وکالت، توانست املاک زیادی را که در محدودۀ مازندران و در دوران نظام سیاسی قبل، غصب شده بود، با احکام دادگاهها، به مالکانشان برگرداند که موفقیت بزرگی برای او محسوب میشد. در دولت دوم «دکتر محمد مصدق»، عمیدی نوری، مقالات تند و انتقادی علیه دولت، در روزنامۀ داد منتشر کرد که حاصل آن چند بار توقیف روزنامه و بازداشت وی بود.
زندگی مرحوم عمیدی نوری، پس از وقایع مرداد 1332 دچار تحولات جدی شد به گونه ای که ابتدا به پست معاونت سیاسی نخست وزیر «سرلشگر زاهدی» منصوب شده و سپس همزمان، ریاست اداره کل انتشارات و تبلیغات را نیز بر عهده گرفت. در سال 1333 نمایندۀ بابل در مجلس شورای ملی شد و در دور بعد نیز در سال 1335 مجدداً از حوزۀ انتخابیۀ بابل به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب گردید. پس از پایان این دورۀ مجلس، عمیدی نوری به همان کار وکالت دادگستری بازگشت.[5]
یک سال پس از انقلاب 57، عمیدی نوری بازداشت و سال 1359 در دادگاه انقلاب، محاکمه شد. نتیجۀ این محاکمه اما عجیب بود؛ «اعدام». اعدام، برای فردی که اولین تحول فکری در نظام عدالت کیفری را با نگارش کتاب «جرم و مجازات» رقم زد اما نادیده گرفته شده بود. برای نگارندۀ این سطور، علت اعدام عمیدی نوری، آن هم در سن 75 سالگی، پوشیده است و تحقیقات من نیز در این زمینه ناقص ماند. اگرچه گفته میشود که این حکم احتمالاً ارتباطی با گرایشات سیاسی وی پس از مرداد 1332 و همکاری وی با دولتِ به اصطلاح کودتا دارد اما نمی توان قطعاً راجع به آن سخن گفت.[6]
از روند زندگانی مرحوم عمیدی نوری، میتوان این برداشت را کرد که ایشان نیز به مانند عدۀ زیادی از روزنامه نگاران یا سیاستمداران، چند نوبت دچار استحالۀ فکری شده باشد که شرح آن در این پیشگفتار نمی گنجد.
ابوالحسن عمیدی نوری، 4 کتاب و هزاران صفحه یادداشتهای روزانه، از خود بر جای گذاشته است. کتابهای وی عبارتند از: 1- بر ویرانه های تخت جمشید (1306) 2- جرم و مجازات (1308) 3- مشروح مذاکرات نمایندگان دولتهای ایران و شوروی (1324) 4- آذربایجان دمکرات (1325). یادداشتهای روزانۀ عمیدی نوری که یکی از اسناد مهم تاریخ معاصر ایران است، چند دهه بعد از اعـدام وی، احتمالاً تـوسط خانواده اش، در اختیار «مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر ایران» قرار گرفته که تا لحظۀ نگـارش این پیشگفتار، 9 جلـد از آن منتشر شده است. متأسفانه اشتغال مـرحوم عمیدی نوری به سیاست، او را از نگارش افکار حقوقی خود به ویژه در زمینۀ حقوق کیفری و مجازاتها بازداشت. از توجه به محتوای این کتاب که در سنین جوانی نوشته شده، اینطور برمی آید که چنانچه وی، همین مسیر را ادامه می داد، شاید می توانست نقش مهمی در تحول زودهنگامِ نظام کیفری ایران ایفا کند.
1. در بسیاری از منابع مکتوب و مجازی، تاریخ تولد ایشان را 1282 و در معدودی دیگر، 1280 ذکر کردهاند. با توجه به اینکه ناشر در مقدمۀ همین کتاب، سال تولد مرحوم عمیدی نوری را 1284 ذکر کرده و بدیهی است که کتاب، تحت نظارت ایشان به چاپ رسیده و خود وی، کتاب را برای چاپ و نشر، به انتشارات حصار عدل سپرده، یقیناً 1284 باید صحیح باشد.
2. ر.ک به ابوالحسن عمیدی نوری، مقالۀ دادگستری زمان داور، مجلۀ آینده، سال سوم، شمارۀ 2، مهر 1323.
3. منوچهر نظری، رجال پارلمانی ایران، نشر فرهنگ معاصر، چاپ اول، 1390،ص591.
4. منوچهر نظری، همانجا.
5. منوچهر نظری، همان، ص592. در برخی منابع قید شده که مرحوم عمیدینوری از سال 1332 وکالت را کنار نهاد که صحیح نمیباشد.
6. یکی از پژوهشگران تاریخ معاصر ایران معتقد است: «بعید نیست دسیسهای پشت اعدام عمیدی نوری باشد». (ر.ک به سخنرانی موسی فقیه حقانی در تاریخ 11/10/1398 در نشست نقد و بررسی کتاب «یادداشتهای یک روزنامه نگار»، سایت خبری مشرق نیوز به آدرس www.mashreghnews.ir، کد خبر: 1025597، رؤیت در تاریخ 30/2/1399)
- ۹۹/۰۴/۰۶